کتاب شرمنده نباش دختر: یک برنامه بدون شرمساری برای رسیدن به اهداف جدیدترین اثر ریچل هالیس، نویسندۀ کتاب پرفروش خودت باش دختر، شما را در راه رسیدن به رویایتان و موفقیتهایی که قرار است در زندگی کسب کنید، یاری میکند.
اکثر زنانی که کتاب شرمنده نباش دختر را برای خواندن انتخاب میکنند جستوجوگر هدف هستند؛ جستوجوگر طلا نه، جستوجوگر هدف. یعنی شما یک هدف یا یک رؤیا دارید که همیشه در قلبتان بوده و دنبال انگیزه و توصیههایی هستید که کمکتان کند تا رو به جلو حرکت کنید، اما در میان زنان، ممکن است زنانی باشند که ندانند این ماجرای هدف و به دنبال هدف رفتن چیست و چطور عمل میکند، چون آنها از آن مدل آدمهایی نیستند که خیلی به دنبال اهدافشان باشند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که این خصوصیت در ذاتشان نیست؛ عدهای تحت تأثیر محیط و فرهنگی که در آن بزرگ شدهاند چنین فکری میکنند و عدهای به دلایلی دیگر. حتی عدهای هستند که آرزو میکنند کاش هدفمند باشند، اما امید چندانی ندارند.
رؤیا چیزی است که آرزویش را دارید، امیدی برای زندگی. رؤیا چیزی است که در حین گذراندن زندگی سراغتان میآید. مواردی مثل: ای کاش در طول روز این همه احساس خستگی نمیکردم. اگر اندام خوبی داشتم عالی میشد. دوست دارم تمام قرضهایم تمام شوند. کاش میتوانستم تابستان امسال یک تعطیلات درستوحسابی داشته باشم. ای کاش زندگیمان با قسط و چک نمیگذشت. شاید بتوانم شغل دومی هم داشته باشم. از آنجا که هر کدام از ما از مکانهای مختلف و خانوادههای مختلفی میآییم، رؤیاهایمان به اندازۀ مدل موهایمان متفاوت و متنوع است. هرکس برای خودش رؤیایی دارد - همه رؤیا دارند، اما همه دربارۀ آنها حتی با خودشان هم صحبت نمیکنند و باور ندارند که میتوانند به آنها دست پیدا کنند. تکتک کسانی که این کتاب را میخوانند خواستههایی دارند. خواستههایی که دارید، همان رؤیاهای شما هستند، اما رؤیاها و اهداف دو مقولۀ کاملاً متفاوت از هم هستند. هدف ریچل هالیس در کتاب حاضر که جزء پرفروشترینهای نیویورک تایمز در سال 2019 نیز هست، بیان این موضوع است که زندگی شما به خودتان بستگی دارد؛ اما تا وقتی دروغهایی که بر سر راه رسیدن به این حقیقت قرار دارند را نشناسید این حقیقت قابل باور نخواهد بود.
امید به بهتر شدن زندگی، امید به بهتر شدن خودتان، امید برای انگیزه گرفتن و متمرکز شدن برای رسیدن به هدف، به تنهایی هیچ ارزشی ندارد. باید برای رسیدن به موفقیت برنامهریزی کنید. باید آگاه باشید و همین الان تصمیم بگیرید که دوست دارید چه کسی باشید و هرآنچه میخواهید را به دست بیاورید.
کارهای بسیاری هست که باید انجام دهید که هیچکدام راحت نیستند، اما سادهاند. سادهترین و سریعترین راه برای رسیدن به جایی که دوست دارید در آن باشید این است که از خودتان ناامید نشوید. وقتی در نقطۀ آغاز یک مسابقۀ طولانی ایستادهاید، احساس بسیار خوبی دارد. فکر طی کردن راه و رسیدن به خط پایان - بدون جازدن و ناامید شدن - بسیار هیجانانگیز است، اما اگر به خودتان باور داشته باشید میتوانید این کار را به سرانجام برسانید. آن جملۀ معروف درباره تردید را حتماً شنیدهاید، نه؟ تردید نسبت به شکست، رؤیاهای بیشتری را از بین میبرد. اما باور داشتن به خود باعث میشود قدرت دوباره و دوباره برخاستن را پیدا کنید. باید این را هر روز این جمله را تکرار و به خودتان یادآوری کنید؛ من همینیام که هستم.
روح شما خیلی خوب میداند که شما چه کسی هستید، به همین خاطر است که مدام درِ خانۀ قلبتان را میزند و خواهش میکند به حرفش گوش کنید. روح همان جایی است که چه میشود اگرهایتان از آن برمیخیزد. روح همان چیزی است که وقتی به نتیجه نمیرسید ناراحت میشود، چون عمیقاً باور دارد که نسخۀ بهترِ شما - نسخهای بهتر از این زندگی - آن سوی چه میشود اگرهایتان وجود دارد. خودِ واقعیتان برای رسیدن به بیش از این مصمم است؛ نسخۀ بیش از اینِ خودتان... این همان کسی است که مقدر شده باشید و اولین قدم برای به حقیقت رساندن این نسخه این است که شرمندگی به خاطر رؤیا داشتن را کنار بگذارید؛ درست مثل همان چیزی که لیدی گاگا خوانده است: «عزیزم تو اینگونه متولد شدهای.» وظیفۀ شما این نیست که خودتان را به شکل انتظارات دیگران درآورید، وظیفۀ شما این است که به خودتان و تواناییهایتان باور داشته باشید. وقت آن رسیده که بدونِ شرمندگی خودتان باشید و به دنیا نشان دهید که وقتی یک زن بخواهد برای رسیدن به خواستهاش خودش را به چالش بکشد چه اتفاقی رخ میدهد. وقت آن رسیده که عذرخواهی و شرمندگی را به خاطر کسی که هستید کنار بگذارید. وقت آن رسیده تا تبدیل به همان کسی شوید که واقعاً هستید.
ریچل هالیس در کتاب حاضر بیان میکند:
من کارشناس نیستم. من دوست شما ریچل هستم و میخواهم برایتان بگویم که چه چیزی باعث موفقیتم شد. من تقریباً تمام راهها را امتحان کردم و درنهایت برای رسیدن به موفقیتهای شخصی و کاری سه مورد زیر را انجام دادم:
1. بهانههایی را که مانع پیشرفتم بودند دور ریختم؛
2. عادتها و رفتارهای مناسبی که مرا به سمت موفقیت پیش میبردند پذیرفتم؛
3. مهارتهایی را برای پیشرفت کردن کسب کردم.
صادقانه بگویم، من قبلاً آنقدر خودآگاهی نداشتم که بتوانم این مراحل را تشخیص دهم، اما حالا میتوانم به گذشته نگاه کنم و ببینم که این مراحل فاکتورهای اصلیای بودند که مرا به سمت موفقیت سوق دادند.
پشتیبانی خرید:
09332126947